
چه رسالت عظیمی را به دوش میکشد؛ « دوربین » آنگاه
که تنها شکارچی صید زمان قرار میگیرد و همه در برابر آن میایستند و
لبخند میزنند، چرا که میدانند این لبخند برای همیشه جاودان خواهد شد و
به یادگار خواهد ماند.
عکس احیای تمام از دست رفتههای درون ماست،
بازآفرینی آنچه زندگی از دستهای ما ربوده و حالا عکس در گوشه ای از جهان
آن را پس گرفته و به ما بازگردانده است، دیدن تمام لحظههایی که حال از
دیدن آنها عاجزیم، ملاقات باتمام کسانی که سالهاست رفته اند!
عکس « جلال شمس آذران » ازفضای ساده ی روستایی آکنده است ؛ که در آن صمیمت خاصی دیده می شود.
استفاده
ازخانهی قدیمی روستایی به عنوان پسزمینه ی تصویر، به ایجاد این فضای
ساده وصمیمی کمک کرده است. بافت ترک خوردهی دیوارنشان از سالخوردگی و قدمت
این خانه دارد و در مقابل وجو د پنجرهی بازشده به طرف بیرون نشان از
جریان زندگی در آن دارد و به عنوان عنصری برای ارتباط با فضای بیرون قابل
توجه است. جریان زندگیای که به وسیلهی پنجره برای ما روشن میشود، باریتم
سقف شیروانی گونهی خانه شدت میگیرد و قرارگرفتن این دوعنصر در کنارهم،
یعنی پنجره و سقف به پویایی یا همان جریان زندگی درعکس میافزاید.
بیشتر
عوامل تصویر در طرح هندسی به ما معرفی میشوند: پنجره در چارچوبی مربع
،دیوارهای خانه در سطوح صیقل یافته و... که اینها به گونه ای نمایش زندگی
در سادهترین شکل خود است.
همچنین وجود دامنههای خاکستری دراین عکس برای القای صمیمت بسیار موثر واقع شده است.
درمقابل
خانه، قرار گرفتن انسانی د رمقابل دوربین و سگی که متعلق به انسان درون
عکس است، گویی میخواهد برای ما نکتههایی را یادآور شود.این نکتهها شاید
همان بخشی ازرسالتهای عکس باشد: لبخندزدن برای جاودان شدن درمقابل دوربین،
دیدن لحظهای که هم اکنون نمیتوانیم به زمان و مکان وقوع آن بازگردیم
و... .همانطورکه شاهدیم انسان درون عکس در مقابل دوربین دست از کارروزمرهی
خود که گویی شکاراست ( با توجه به تفنگ روی دوش او ) کشیده است و به
دوربین نگاه می کند و چیزی که شاید همپای حالت فروتنانهی این انسان
درمقابل دوربین به چشم می خورد، فرم ایستادن سگ کوچک درون عکس است که
بسیارمتفاوت می باشد وگویی میدانسته که لحظهای در حال ثبت شدن است!
همچنین ظاهرشدن انسان درون عکس با لباسهای ساده و به دوراز تشریفات و
برقراری ارتباط مناسب میان عکاس و موضوع ازعواملی است که بایدازآنها به
خوبی یاد کرد.
این عکس جدا ازآنکه می تواند یادآور نوعی عکس یادگاری
باشد اما آنچه در عکس نمود دارد به خدمت گرفتن احساس وعاطفه است؛ نشان دادن
انسانی در گوشهای از زمین و نوع زندگیاش و این که این دیدن و آشناشدن
تنها به یاری عکس ممکن است و همهی ما میدانیم اگرعکس نبود نمیتوانستیم
اینگونه با انسانهایی که فرسنگها دورتراز ما زندگی میکنند، آشنا شویم.
و این یعنی پیوند دوستانهی عکس وآدمها!